* نسبت به بزرگترین سؤال روز قیامت ـ که عبارت است از نعیم ولایت و از همۀ انسانها پرسیده خواهد شد ـ سه محور اصلی داریم.
* اگر کسی حق نعمت ولایت را درست ادا کرده باشد، بقیۀ نعمتها هم برایش نعمت بوده و در مقابل آنها نعمتهای اخروی نیز خواهد داشت؛ و اگر نعمت ولایت را ضایع نموده باشد، همۀ نعمتها از او شکایت خواهند کرد و نسبت به همۀ آنها مؤاخذه گشته و در مقابل تمام آنها عذاب خواهد شد.
* اگر سؤال از نعمت ولایت خیلی مهم است، پس باید ببینیم در مقابل این نعمت چه باید بکنیم؟
* کارهایی که باید انجام دهیم در سه محور کلی است:
1ـ شناخت و معرفت نسبت به ولایت و ولیّ.
2ـ محبّت و مودّت نسبت به اهلبیت و مقام ولایت و اولیاء.
3ـ اطاعت.
* این سه محور نسبت به هم اثرگذاری و اثرپذیری متقابل دارند؛ یعنی معرفت، محبّت و اطاعت میآورد و خود اطاعت، منجر به درجاتی از محبّت و معرفت میشود.
أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ [1]
در حد پایین، از اینکه آنها را واجب الطاعۀ مطلق قرار داد، نشان میدهد که آنها دارای منزلت و مقام بلندی هستند؛ و در مرتبۀ بالاتر، عمل به طاعت، معرفت نسبت به اولیاء را میآورد، چون باعث قرابت میگردد. و از همۀ اینها مهمتر، معرفت است.
* آخرین مطلب اینکه باید دید این معرفت چگونه حاصل میشود؟
اجمالاً اینکه معرفت تام اهلبیت، در سه دستۀ کلی و شش محور و چهارده راه قرار دارد؛ که انسان با تحصیل این موارد، به معرفت تام اهلبیت واصل خواهد شد.
* إنشاءالله خواهیم گفت که اگر کسی بخواهد به نهایت معرفت اهلبیت برسد، باید چکار کند؟ و چه راههایی پیش روی او وجود دارد؟ چون فرمودهاند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[2] چکار کنیم تا از مرگ جاهلیت خارج شویم؟
* خروج از مرگ جاهلیت، یک امر درجه درجه است. ممکن است ما از مرگ جاهلیت رهایی پیدا کنیم و جناب سلمان نیز رهایی یابد، ولی ما در یک مرتبهای، و او در یک مرتبهای دیگر.
* ما اگر بخواهیم مثل سلمان، امیرالمؤمنین علیه السلام را بشناسیم باید چکار کنیم؟ باید به تمام این راهها سلوک کنیم. حالا این راهها کدامند؟ و محور اصلی آنها چیست؟ إنشاءالله در جلسات آینده با هم گفتگو خواهیم کرد.
[1]. المصباح للكفعمي، ص: 176؛ و نیز: كليات مفاتيح الجنان، ص: 115 [دعاء فرج حضرت حجة عليه السلام]
[2]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيِّ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقَالَ ع إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْأَعْلَامِ الْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْكُوفَةِ. (كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 409)
نوشتن نظر